من نمی دانم این جنگ قدرت با پرسنل تحت مدیریت چه معنی برای برخی مدیر نماها یا نامدیران دارد. چه چیزی می تواند رفتارهای زشت،خنده دار و احمقانه برخی نامدیران را توجیه کند. همانطور که همه میدانیم یکی از فعالیتهای مهم مدیر نظارت و کنترل فعالیتهای پرسنل تحت سرپرستی است و در صورتی در کار آنها ضعفی مشاهده می کند یا اینکه راه را اشتباه می روند آنها را هدایت و راهنمایی می نماید. والبته مدیران در برنامه های استخدامی در جستجوی کسی هستند که توانایی بالایی داشته باشد و بتواند فعالیتها را به بهترین وجه ممکن انجام دهد. همچنین مدیران بسیاری دیده شده که وقتی از پرسنل خود ناراضی هستند همه چیز را شفاف به آنها توضیح می دهند و دلیل نارضایتی خود را به خوبی بیان می دارند و می خواهند که فرد مورد نظر خود را اصلاح نماید.
در بسیاری موارد نیز مدیران ضعیف تر اقدامات نسنجیده تری مانند عدم حمایت از پرسنل تحت مدیریت ، مخفی شدن پشت پرسنل و جلو انداختن پرسنل در مشکلات را از خود بروز می دهند.بسیار دیده ایم که برخی مدیران در صورت نارضایتی از فردی به دلایل واهی او را مجبور به استعفا و یا اخراج می کنند. دیده شده که برخی مدیران به دلایل نا معلوم از فردی خوششان نمی آید زمینه را طوری می چینند که فرد استعفا و یا اخراج شود و بسیاری موارد دیگر که ما با بسیاری از آنها آشنایی داریم و دیده ایم.
اما من امروز می خواهم یک مورد نادر و تازه کشف شده را اینجا مطرح کنم که بعید می دانم تا کنون با اینگونه موردی برخورد کرده باشید وآن این است که نامدیر محترمی یک پرسنل خوب و توانا با قابلیتهای فراوان را در اختیار دارد که این فرد در مشکلات فراوانی راه گشا بوده و اصلا نامدیر محترم خود را برای این مشکلات حتی به زحمت پرسش مشکل هم نمی اندازد اما گزارش مشکل و نحوه رفع برایش به طور مداوم ارسال می شود. با احترام تمام با هم در ارتباط هستند و گزارشات شفاهی هم ارائه می شود و سعی می شود دستورات نامدیر محترم کاملا انجام پذیرفته و نقصانی در آن نباشد. فرد اگر در مسئله ای نظری مخالف دارد اعلام می کند اما تصمیم گیری نهایی را به عهده نامدیر محترم می گذارد ولی نامدیر مخالفتی نکرده و اجازه می دهد نظر فرد انجام پذیرد. و فرد تصور می کند که حتما معنی نظر من را متوجه شده است که مخالفتی نمی کند. و وضع به همین منوال در تصمیم گیریها و فعالیتها می گذرد و تمام بار کاری چه تصمیم گیری و چه اجرایی بر دوش فرد می باشد و نامدیر نیز خود را اصلا دخالت نمی دهد. فرد سرخوش از اینکه فعالیتهایش کاملا مورد قبول نامدیر است به کار خود ادامه می دهد چرا که هیچگونه مخالفت و راهنمایی از نامدیر نمی بیند. پس تصور بر این است که مشکلی وجود ندارد. و البته در این راه موفقیتهای بسیاری نیز نصیب سازمان می شود که در تمامی آنها نامدیر خود را دخیل می داند و به این موفقیت ها می بالد وفرد هم خوشحال ازاینکه توانسته به سازمان خدمات ارزنده ای ارائه دهد انرژی بیشتری کسب کرده و فعالیتهای خود را گسترش می دهد. اما غافل از اینکه نامدیر عزیز در تمام این مدت مشغول ارائه گزارش اشتباه و نادرست و بر علیه فرد به مدیریت ما فوق بوده است. برای اطمینان فرد از نامدیر خود می پرسد آیا من در جایی دچار خطا شده ام اگر چنین است بگویید من خود را اصلاح کنم راهنمایی بفرمایید که بتوانم اقدامات بهینه تری انجام دهم ولی نامدیر می فرمایند: “نه مشکلی نیست و خیلی از شما متشکریم که تلاش خود را می کنید”. حتی در موردی خاص هم از نامدیر سوال می شود که جایی از این مورد را من اشتباه انجام داده ام اما جواب نه همه چیز درست است را می شنود ولی گزارش خلاف به مدیریت ارشد داده می شود.
وقتی من این موضوعات را می شنیدم تصورم بر این بود که ممکن است این دو با هم از قبل دشمن بوده اند و اینجا را محلی برای تسویه حساب شخصی یافته اند. ولی هیچ خصومتی در بین نبوده است. اسم این را چه میتوان گذاشت نمی دانم .اما من نمی دانستم چه توصیه ای به فرد مورد نظر بکنم خیلی عجیب بود من واقعا تا کنون با همچین موردی مواجه نشده بودم.پس از بررسی دقیقتر متوجه دلیل این واکنش نامعقول از طرف نامدیر شدم، جناب نامدیر در برابر توانایی های بالای فرد، احساس حقارت نسبت به خود می کرد لذا علاقه ای به او نداشت و احساس میکرد که تواناییهای بالای فرد نقش او را کمرنگ کرده است و اینجا توانمند بودن فرد برای نامدیر دردسر شده و ترس نامدیر را برداشته بود و تلاش میکرد که فرد را به بیراهه ببرد و باعث تضعیف او در سازمان شود که احساس حقارت و ضعف خود را با پایین کشیدن او جبران کند و نه با تلاش و پیشرفت خود.
توصیه من به این فرد این بود که تلاش خود را مانند گذشته بنماید و اهمیتی به این کشف نادر خود ندهد چرا که به زودی این جناب نامدیر دستش رو خواهد شد.البته جناب نامدیر ممکن است این مطلب را مطالعه نماید و چون خود می داند که این نمونه نادر فقط ایشان هستند درصدد انتقام برآیند و کارهای زشت خود را چند برابر تکرار کند، نمیدانم ،اما من با اجازه فرد مورد نظر این مطلب را منتشر کرده ام.
بعضی وقتها با خودم فکر می کنم شاید بیسوادی و ناتوانی کلید موفقیت در اکثر سازمانهای ایرانی است. واقعا مدیران ارشد با خود چه فکری می کنند؟ چطور وقتی این اطلاعات غلط را دریافت می کنند نپرسیده اند که آقای نامدیر پس شما آنجا چکار می کردید که پرسنل شما را ه به خطا رفته اند؟ نمی پرسند شما به عنوان مدیر ایشان چه راهنماییها و چه راهکارهایی برای جلوگیری از تکرار اینگونه مشکلات داشته اید؟ اگر راه به خطا بوده است چرا آنرا متوقف نکرده اید و سوالات بسیاری که میتواند نقش یک مدیر و خطاهای او را به خوبی نمایان کند.
چند شب پیش داشتم مطلبی در مورد جاسوس پروری در سازمانها ایرانی می نوشتم که به یاد این نامدیر افتادم و گفتم با رفتارهایی که من از این نامدیر دیدم شاید این نامدیر خود یکی از آن جاسوسان پرورش یافته بوده است.
در دنیای وب افراد بسیاری تلاش می کنند که مقالات انتقادی،آموزشی در رابطه با مشکلات سازمانی شرکت های ایرانی بنویسند که شاید نقش کوچکی در بهبود این وضعیت داشته باشند و رهبران سازمانهای ایرانی از این نوشته ها درس های هرچند کوچک بگیرند و بهبودی را ایجاد نمایند چرا که قدرتهای اجرایی در دست این رهبران است. اما همه ما غافل از این هستیم که این رهبران هیچگاه علاقه و وقت لازم برای مطالعه مقالات اینچنینی که در وب نوشته می شوند را ندارند. و شاید هرگز وقتی برای مطالعه مطالب مدیریتی نمی گذارند.
بابا این دیگه چه مدیر نامردیه اینجوریشو دیگه ندیده بودیم
فکر کنم طرف یه جورایی عقده ایی باشه این دیگه چه مدل مدیریتیه از طرف خوشش نمی آد می تونه خیلی راحت ازش بخواد که استعفا بده دیگه این جنگولک بازیا چیه؟
مطلب جالبی بود ما هم در صنعت با اینگونه آدم ها کم و بیش سروکار داریم البته نه به این ناپختگی و بی معنیی اما جناب مهندس چکار می تونیم در برابر این آدمها بکنیم؟
دوست عزیز بهترین راهی که فعلا به نظر من می رسد سعی بر آگاه سازی اینگونه افراد می باشد
ممنون آقای دکامی از مطالب مدیریتی زیباتون من خودم یکی از این صاحبان صنایع هستم و الان تمام تلاشم را دارم انجام می دهم که بتوانم مطالب مدیریتی مختص صنعت ایران را مطالعه و به کار ببرم به ما ها هم حق بدید که سخته برامون که به این سرعت تغییر کنیم . مطالب شما دردای صنعتمون رو میگه خواهشمندم اگه ممکنه در بحث مدیریت مطالب بیشتری رو ارائه بدین باز هم از شما و افرادی چون شما که اینگونه صادقانه به این صنعت ناپایدار کمک می کنید ممنون هستم و امیدوارم همیشه موفق باشین
متشکر از لطف شما حتما مطالب کاربردی بیشتری را آپلود خواهم کرد
سلام بعد از برخورد با یکی از این مدیران که به زیبایی آن را نامدیر نامیدید به این نتیجه رسیدم که هزینه مقابله با نامدیر در یک سازمان برای هر یک از افراد آن سازمان حتی مدیریت ارشد بسیار بالاست.
برای مدیریت ارشد به این دلیل که نامدیرش از ریز اطلاعات شرکت با خبر است.
برای سایر افراد به این علت که مدیریت ارشد از نامدیرش واهمه دارد و حاضر است برای به خطر نیفتادن شرکت توسط نامدیر از تمام واقعیات چشم پوشی کند.
جناب احمدی عزیز درست است که برخورد با نامدیران هزینه دارد اما وجودشان هزینه های گزافتری را در حال و آینده بر دوش شرکت می گذارد بخشی از اینگونه هزینه ها پنهان است اما کشف آنها زیاد سخت نیست.
نمی توان نامدیران را به بهانه های اینچنینی در مسند سازمان باقی گذاشت و منتظر پیشرفت بود چه بسا ادامه وجود نامدیران حیات یک بنگاه اقتصادی را به خطر اندازد.
متاسفانه تنها چیزی که نمیشه پیدا کرد مدیره. گشتیم نبود ، نگرد نیست
سلام ، ۱۴ ساله در یک سازمانی کار می کنم بهار امسال طبق قوانین خودشان می بایست از سرپرستی به مدیریت ارتقا پیدا می کردم با بهانه جویی مدیر ارشد این امر ملغی شد و حقوق امسال نیز نسبت به تمام همکاران هم رده پایین تر ،به طور اتفاقی به اطلاعاتی مهم که با اشتباه محرز یکی از نورچشمی ها در دسترس همگان بود روبهرو شدم و مطابق اصل سلسله مراتب سازمانی و حرفه ای گری به مدیر ارشد اطلاع دادم که هرچه سریع تر آن فایل برداشته شود
اما مدیرارشد همه ی سازمان را خبردار کرد و در انتها با وقاحت تمام همه چیز را بگردن من انداخت و مرا از سرپرستی تعزیل کردن و حتی یک تو به مقصران ماجرا گفته نشد با این که با سند و مدرک ثابت کرده بودم صداقت خود را اما در کمال تعجب برای مصلحت خودشان مرا قربانی کرده اند .
و کارهایی از من میخواهند که از یک فرد مبتدی هم بر میاید . واقعا در این شرایط باید چه کرد