مفهوم مدیریت مالی از زمانی ایجاد شد که انسانها تجارت را یاد گرفتند و پول را خلق کردند. اما انسانها تا مدتها نمیدانستند کاری که انجام میدهند، مدیریت امور مالی است که اگر در سطح گستردهتر اجرا شود، به دانش و مهارت نیاز دارد.
مدیریت مالی که اکنون درباره آن صحبت میکنیم، مبحثی جدید است و عمر آن هنوز به صد سال نرسیده. در ابتدا مدیریت سرمایه و بخش مالی سازمانها و کسب و کارهای بزرگ، یکی از زیرمجموعههای بخش اقتصاد و مدیریت بود و به شکل مستقل ارائه نمیشد. اما اتفاقاتی که در قرن ۲۰ اقتصاد آمریکا و جهان را تحت تأثیر قرار داد، باعث شد مدیریت بخش مالی در کسب و کارها بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و کم کم به یک شاخه از علم مدیریت تبدیل شود.
مدیریت بخش مالی به کسب و کارها کمک میکند تا سرمایه و نقدینگی را مدیریت کنند. آنها با این کار میتوانند سود را به حداکثر و هزینهها را به حداقل برسانند. در این مقاله شما مفاهیم و فرایندی که در مدیریت بخش مالی یک سازمان وجود دارد را یاد میگیرید.
مفهوم مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی تبدیل علم اقتصاد به شیوهای عملی برای سازمانها و کسب و کارهاست. مدیران مالی از دانش اقتصاد برای تصمیمگیری در حوزههای مالی کسب و کار استفاده میکنند. آنها باید میزان نقدینگی و سرمایههای سازمان را مدیریت کنند و برنامهریزی و استراتژیهای لازم برای ایجاد تعادل بین این دو کفه ترازو را بچینند. همچنین ارتباط با بانکها و انجام امور مرتبط با سهامها نیز با این بخش است.
با بررسی تعریف مدیریت مالی متوجه میشویم که این سمت در سازمان با بخشهای مختلفی از جمله حسابداری، مدیریت، زنجیره تأمین، واحدهای سرمایهگذاری و سرمایهپذیری و… ارتباط دارد. البته بازار کار مدیران مالی به سازمانها و شرکتها محدود نیست؛ مجموعههای سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه و موسسات مالی از دیگر نهادهایی هستند که به مدیر مالی نیاز دارند. این افراد در سازمانهای سرمایهگذاری و بنگاههای مالی وظایف بیشتری نسبت به مدیران مالی شرکتها دارند.
به عنوان مثال مدیر مالی در یک شرکت تنها در صورتی که سهام سازمان در بازار بورس باشد یا سرمایهگذاری انجام شود، با بازارهای مالی در ارتباط است. اما مدیر مالی که در یک شرکت مدیریت سرمایه فعالیت میکند، باید بر بازارهای مالی مختلف داخلی و بینالمللی مسلط باشد.
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده یعنی انجام امور مالی مربوط به سازمان. امور مالی شامل موارد مختلفی چون برنامهریزی، هماهنگسازی، مدیریت و هدایت فعالیتهای مالی و انجام تصمیمگیریهای مالی است. فردی که در این سمت فعال است، ترکیبی از اصول مدیریت و دانش اقتصاد را در سیستم مالی یک سازمان پیاده کند و بودجه را از زمان ورود به سازمان تا تخصیص به هر بخش و ایجاد خروجی، مدیریت کند.
پوزیشن شغلی یک مدیر مالی با توجه به اهداف و وظایفی که در سازمان دارد، تعریف میشود. به همین دلیل احتمالا در کسب و کارهای مختلف تعریف مدیریت مالی با یکدیگر متفاوت است.
ویژگیهای مدیر مالی حرفهای
از آنجایی که این سمت به صورت مستقیم با بودجه سازمان و مدیریت پول در ارتباط است، پیدا کردن یک فرد حرفهای برای آن اهمیت بسیاری دارد.
مدیریت مالی به توانمندیهایی نیاز دارد که برخی از آنها ذاتی و بعضی دیگر اکتسابی هستند. مهارتهای سخت مورد نیاز برای یک مدیر مالی شامل دانش مدیریت و اقتصاد هستند و با تحصیل در این رشته میتوان به آنها دست پیدا کرد. اما مهارتهای نرم مواردی هستند که اهمیت آنها تا پیش ازورود به بازار کار مشخص نمیشود؛ به همین دلیل کمتر کسی هنگام یادگیری مبانی مدیریت مالی به آن توجه میکند. در رابطه با اینکه مدیریت چیست اینجا بیشتر بخوانید.
توجه به مهارتها و ویژگیهایی که در ادامه بیان کردهایم وجه تمایز یک مدیر مالی حرفهای با یک مدیر آماتور است.
- مهارت حل مسئله
- مهارت تجزیه و تحلیل دادهها
- توانمندی ایجاد چشمانداز صحیح
- نکتهبین و دقیق
- علاقمند به یادگیری و بروزرسانی اطلاعات
- توانایی مدیریت و برنامهریزی
اهداف و مبانی مدیریت مالی
مدیریت بخش مالی بدون تعیین هدف نمیتواند بازدهی خوبی برای سازمان داشته باشد. فراموش نکنید که سازمان شما به چیزی بیشتر از یک فرد برای نوشتن ریز مخارج، بودجه، بدهیها و… نیاز دارد. مدیران مالی حرفهای که به صورت هدفمند کار میکنند، با چیدن استراتژیهای مناسب و برنامهریزی، سودآوری سازمان را افزایش و هزینهها را کاهش میدهند. در ادامه مهمترین اهدافی که مدیران مالی در سازمان دنبال میکند را نام بردهایم.
مدیریت بودجه
یک مدیر مالی باید مطمئن شود که تمام بخشهای سازمان بودجه کافی (نه کم و نه اضافی) دارند. ایجاد تناسب بین هزینههای مورد نیاز هر بخش و بودجهای که به آن بخش اختصاص پیدا میکند، اولین هدف این پوزیشن شغلی است.
تخصیص سود سهامداران
هدف بعدی که برای پوزیشن مدیر مالی در نظر گرفته میشود، رسیدگی به سهامداران شرکت است. هر سهامدار باید با توجه به خواستهها و حقوق خود، ظرفیت درآمدی سازمان و ارزش سازمان در بازار، سود کافی به دست آورد.
اختصاص دادن این سود به سرمایهگذاران مختلف سازمان جزو مهمترین مبانی مدیریت مالی است. زیرا نارضایتی مدیران، خروج سرمایه از سازمان را به دنبال دارد که منجر به کسری بودجه میشود.
مدیریت سرمایه سازمان
بسیاری از کسب و کارها سرمایهگذاری هم انجام میدهند. یکی از اهداف مدیر مالی پیدا کردن بهترین روش سرمایهگذاری است که در وهله اول ارزش سرمایه سازمان را حفظ کند و در اولویت دوم سودآوری داشته باشد. برخی از سازمانها این کار را به شرکتهای مدیریت سرمایه واگذار میکنند، اما برنامهریزی برای سرمایهگذاری توسط یکی از اعضای سازمان که از فعالیتهای مالی کسب و کار شما اطلاعات کافی داشته باشد، مزیتهای بیشتری دارد.
اصول مدیریت مالی چیست؟
افراد مختلف اصول مدیریت مالی را به شیوهها مختلفی تعریف میکنند، اما ریشه کلام همه آنها یکی است. این اصول، چارچوب وظایف مدیر مالی را مشخص میکنند. علاوه بر آن، به کمک این اصول میتوان تصمیمهای درستی برای بخش مالی شرکت گرفت.
اولین مورد از اصول مدیریت مالی برآورد سرمایه مورد نیاز در سازمان است. هزینههای یک سازمان با توجه به شیوه کار کنونی و هزینههای آن، استراتژیها و برنامههای آینده و بودجه مورد نیاز برای آنها و پیشبینی سود در آینده تعیین میشود. برآورد هزینهها همیشه به صورت تقریبی صورت میگیرد، اما هرچه این تخمین به واقعیت نزدیکتر باشد، مدیریت بودجه شرکت سادهتر خواهد بود.
اصل دوم مدیریت مالی چیدن ترکیب سرمایهای مناسب برای تأمین بودجه مورد نیاز سازمان است. مدیر مالی باید بررسی کند که سود سازمان چقدر است و چه مقدار از بودجه مورد نیاز را میتوان از طریق درآمد داخلی یا سودی که از سرمایهگذاریها و سهام سازمان به دست میآید، تأمین کرد. در برخی موارد میزان درآمد و سودآوری سازمان برای بودجه مورد نیاز در آینده و اجرای برنامههای توسعه سازمان کافی نیست و باید از بیرون سرمایه جذب شود. برنامهریزی برای جذب سرمایه و میزان سهامی که به سرمایهگذاران جدید تعلق میگیرد یا فراهم کردن پیشنیازهای وام و استقراض، جزو کارهایی است که مدیر مالی باید انجام دهد و سرمایه مورد نیاز را به سازمان وارد کند.
سایر اصول مدیریت مالی شامل تقسیم سود در بازههای زمانی مشخص (معمولا انتهای هر ماه)، برنامهریزی برای سرمایهگذاری و مدیریت جریان نقدینگی سازمان است. فرد فعال در پوزیشن مدیر مالی یک سازمان، بعد از پیادهسازی ساختاری متناسب با اصول مدیریت مالی، باید فعالیتهای مالی شرکت را کنترل کند و مطمئن شود که همه چیز مطابق با ساختار ایجاد شده پیش میرود.
کلام آخر: همه اعضای سازمان باید یک مدیر مالی درون داشته باشند!
مدیریت مالی به سازمانها و کسب و کارهای بزرگ محدود نمیشود. افراد برای زندگی شخصی خود هم به این علم نیاز دارند. آنها باید بتوانند بین هزینهها و درآمدهایشان تعادل برقرار کنند، سرمایهگذاری انجام دهند و در صورتی که هزینه زیادی دارند، برنامهای برای تأمین پول داشته باشند.
افرادی که مهارتها و مبانی مدیریت مالی را میدانند، در موقعیتهای شغلی خود هم عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال سرپرست یکی از خطوط تولید در کارخانهای بزرگ را در نظر بگیرید. در نگاه اول به نظر میرسد این پوزیشن شغلی هیچ ارتباطی با مدیریت مالی ندارد، اما زمانی که نوبت به تأمین بوده و برآورد هزینهها میرسد، متوجه میشویم که این سرپرست باید با اصول ابتدایی مدیریت مالی آشنا باشد.
وجود تعادل در بخش مالی یک کسب و کار برای بقا و توسعه سازمان حیاتی است، زیرا تا زمانی که دغدغه بودجه و هزینههای سازمانی را داشته باشید، دیگر به خلاقیت و توسعه بیشتر کسب و کار خود فکر نمیکنید. جریان پول سازمان مانند خون است و به همه قسمتها پویایی میدهد؛ پس مدیریت آن به معنی حفظ سلامت و بقای سازمان است.
بسیار عالی و کاربردی
خوشحالیم برای شما مفید بوده است