من از جستجوی شما درباره «بیزینس کوچینگ» و رسیدن به این مقاله، متوجه شدهام که جرقهای برای رشد کسب و کار به کمک یک شخص ثالث در ذهن شما روشن شده است. قصد دارم این جرقه را به یک شعله تبدیل کنم و به شما بگویم که چرا در سازمان خود به یک بیزینس کوچ حرفه ای نیاز دارید! زیرا رشد کسب و کارهای ایرانی برای من اهمیت زیادی دارد و میدانم که فرایند کوچینگ کسب و کار تا چه اندازه میتواند در رشد آنها موثر باشد.
در دنیای تجارت امروز رقابت گسترده است و آگاهی مردم و نحوه تصمیمگیری آنها درباره خرید یک محصول هم تغییرات زیادی داشته؛ این دلایل نشان میدهد که تنها برندهای عالی و خوب میتوانند درآمد بالایی داشته باشند و سهمی از بازار را به دست آورند. دیگر زمانی که کسب و کارهای معمولی هم مشتریان خاص خودشان را داشتند، به پایان رسیده است!
زمانی که درباره عالی بودن یک بیزینس صحبت میکنیم، یعنی در حال فکر کردن به اهداف سازمان، محبوبیت برند در بازار، درآمد، منابع انسانی حرفهای و… هستیم. اما چطور میتوان تمام ابعاد سازمان را به سمت عالی بودن پیش برد؟ چطور دیدگاهی همه جانبه نسبت به سازمان داشته باشیم؟ برای این سوالات لازم است با مفهوم کوچینگ کسب و کار آشنا شوید.
بیزینس کوچینگ چیست؟
ادعاها برای توسعه کسب و کار بسیار زیاد است، اما موضوع اصلی کاربردی و واقعی بودن آنهاست. توسعه کسب و کارهای مختلف مثل مسائل ریاضی نیست که همه آنها با فرمولهای خاص حل شوند. شاید برای توسعه یک سازمان ده راهکار مختلف وجود داشته باشد که هیچکدام از آنها مشابه راهکارهای موجود برای توسعه سازمان دیگر نیست. از طرف دیگر، هیچ غول چراغ جادویی وجود ندارد که بتواند در یک سال درآمد کسب و کار شما را ده برابر کند. فرایند پیشرفت مثل یک راهپله است که در بهترین حالت میتوانید آن را سه تا یکی بالا بروید و هیچوقت نمیتوانید در یک گام ده پله پشت سر هم را طی کنید!
زمانی که از ادعاهای فضایی درباره توسعه کسب و کار عبور میکنیم، به بیزینس کوچینگ میرسیم که مثل یک راهنما برای کسب و کار عمل میکند. به نظر من کوچها در هر حوزهای (فردی و تجاری) ما را به خودمان نشان میدهند و از این طریق کمک میکنند تا در مسیر پیش برویم و به هدف برسیم!
یک بیزینس کوچ، هیچوقت چیزی از بیرون یک بیزینس نمیآورد. این فرد اطلاعات را دریافت میکند، یک کسب و کار را میشناسد و با مهارتی که دارد، بعد جدیدی از کسب و کار را به مدیران نشان میدهد. در نتیجه، آنها میتوانند سازمان را در مسیر صحیح هدایت کنند. اکنون میدانید مفهوم بیزینس کوچینگ چیست؛ در قسمت بعد کمی بیشتر با این واژهها بازی میکنیم تا متوجه تفاوت میان آنها و کاربرد هرکدام بشوید.
معنی بیزینس کوچینگ و تفاوت آن با بیزینس منتورینگ
معنی بیزینس کوچینگ و منتورینگ در فارسی به صورت مترادف و به عنوان «مربی کسب و کار» ترجمه میشود. اما به نظر من هیچکدام از این دو گروه مربی نیستند و بهتر است که به همان شکل اصلی و بدون ترجمه از واژههای «کوچ» و «منتور» استفاده کنیم و به تفاوت مفهومی آنها بپردازیم.
منتور فردی است با تجربه با انتقال تجربیات خود به دیگران و پاسخ به سوالات سعی میکند آنها را به مسیر صحیح هدایت کند. منتورها معمولا افرادی هستند که در یک حوزه متخصص شدهاند و از این طریق میتوانند مراجعین خود را راهنمایی کنند.
کوچ فردی است که روی مخاطب خود تمرکز میکند، نقاط ضعف و قوت و توانمندیهای یک فرد یا کسب و کار را به خودش نشان میدهد. شفافسازی اهداف، اولویتبندی آنها و ارائه طرحهای عملی متناسب با ظرفیتهای سازمان از جمله اقداماتی است که به کمک آن میتوان معنی بیزینس کوچینگ را پیدا کرد.
چرا به کوچینگ کسب و کار نیاز داریم؟
تصور کنید خیاط برای شما یک لباس دوخته و برای تحویل آن رفتهاید. شما لباس را میپوشید و جلوی آینه میایستید و از نمای روبرو میتوانید بررسی کنید که آیا لباس برای شما مناسب است یا خیر. بعد از آن هم باید مقابل آینه بچرخید و پشت سرتان را ببینید. هرگز نمیتوانید به صورت همزمان بررسی کنید که آیا تمام قسمتهای لباس با اندام شما هماهنگی دارد یا خیر. اما خیاط میتواند این کار را انجام دهد، زیرا از بیرون به شما و لباس نگاه میکند و میتواند همزمان تمام قسمتهای لباس را تماشا کند. از طرف دیگر، خیاط در زمینه دوخت و طراحی لباس حرفهای است، پس حتی متوجه کوچکترین ایرادها هم میشود.
کوچ کسب و کار مثل همان خیاط است. در کوچینگ کسب و کار یک فرد حرفهای از بیرون، سازمان شما بررسی میکند و میتواند متوجه تمام پتانسیلها و نقاط ضعف و قوت احتمالی آن بشود.
مزیتهای کوچینگ کسب و کار
در ادامه به چند مزیت استفاده از بیزینس کوچینگ برای سازمانها اشاره کردهایم تا بیش از پیش متوجه دلیل اهمیت حضور یک بیزینس کوچ در سازمان خود بشوید.
- کوچ اهداف تعیین شده برای سازمان را با ارزشهای سازمانی هماهنگ میکند. در نتیجه هم مسیر درستی انتخاب میشود و هم سازمان میتواند با سرعت بیشتری به اهداف خود دست پیدا کند.
- مدیر به کمک کوچ میتواند اهداف سازمانی را با توجه به ارزشی که برای سازمان ایجاد میکنند، اولویتبندی کند.
- کوچ با توجه به منابعی که سازمان در اختیار دارد و پتانسیلهای آن، طرحهای عملی برای رسیدن به اهداف ارائه میدهد.
- کوچ به شما کمک میکند که متوجه شوید آیا محدودیتهای پیش روی سازمان شما محدودیت هستند یا فقط شما اینطور تصور میکنید.
- کوچ میتواند فرصتهایی که شما متوجه آن نشده بودید را به شما نشان دهد.
به نظر من یکی از مهمترین مزیتهای کوچینگ کسب و کار در سازمان این است که کوچ روی سازمان و هرآنچه داخل آن است، تمرکز میکند. به عنوان مثال زمانی که کوچ با برند سامسونگ کار میکند، توجهی به پتانسیلهای شرکت اپل ندارد و از سامسونگ نمیخواهد که رویکردی مشابه اپل در پیش بگیرد.
چه افرادی به آموزش بیزینس کوچینگ نیاز دارند؟
دنیای تجارت امروز به سمت تخصص، مهارت و رشد مداوم پیش میرود و افراد و سازمانهایی که این ویژگیها را نداشته باشند، نمیتوانند پیشرفت کنند. بنابراین هر سازمانی که به توسعه و رشد اهمیت میدهد به آموزش بیزینس کوچینگ نیاز خواهد داشت.
برخی از مدیران ترجیح میدهند خودشان آموزش ببینند و به یک کوچ کسب و کار تبدیل شوند. این کار کمی چالش برانگیز است؛ زیرا مدیر خودش به تنهایی باید ابعاد مختلف سازمان را از دیدگاه کوچینگی بررسی کند. سپس به عنوان یک مدیر راهکارهایی که با فرایند کوچینگ به دست آورده را اجرا کند.
آموزش بیزینس کوچینگ مزیتهای بسیاری برای شخص مدیر و سازمان دارد. زیرا این فرد از ابتدای تعیین هر هدف، سازمان را با دیدگاه کوچینگی هم نگاه میکند و در نهایت میتواند بهترین مسیر را برای رسیدن به هدف و توسعه کسب و کار پیدا کند. از طرفی مدیرانی که آموزش بیزینس کوچینگ دیدهاند، افرادی هستند که تجربه کاری زیادی هم دارند. در نتیجه میتوانند به عنوان یک کوچ حرفهای با سایر کسب و کارها هم همکاری داشته باشند و یک کانال درآمدی جدید برای خود ایجاد کنند.
فرایند کوچینگ کسب و کار چیست؟
پاسخ به سوال فرایند کوچینگ کسب و کار چیست را میتوان در چند سوال دیگر جستجو کرد. یک کوچ با مطرح کردن چند سوال کلیدی فرایند هدایت را آغاز میکند و با پیدا کردن پاسخ آنها، سازمان را در مسیر درست هدایت میکند. چند نمونه از سوالات کلیدی که در کوچینگ کسب و کار مطرح میشود را در ادامه میخوانید:
- اکنون سازمان ما در کجا قرار دارد؟
- سازمان قرار است به کجا برسد؟
- برای رسیدن به اهداف چه قوتهایی داریم و چه مواردی را باید تغییر دهیم؟
بعد از پاسخ به این سوالات، کوچ به همراه مدیر کسب و کار طرحی برای رسیدن به اهداف سازمانی و توسعه کسب و کار تدوین میکنند. بعد از آن هم مدیر طرح را عملی میکند و در بازههای زمانی مشخص میزان موفقیت در اجرای طرح و عملکرد سازمان بررسی میشود.
کوچ و مدیر در بازههای زمانی منظم جلسات کاری برگزار میکنند. در هر جلسه سری فعالیتهایی مشخص میشود که باید تا جلسه بعدی تمام شده باشد. علاوه بر آن، در این جلسات عملکرد فرایند بیزینس کوچینگ بررسی میشود و تغییرات لازم روی طرح اعمال خواهد شد. زمانی که طرح به پایان نزدیک میشود نیز مدیر و کوچ برنامهریزی برای دوره بعدی هدایت کسب و کار را شروع میکنند.
درامد بیزینس کوچینگ به عنوان یک شغل چگونه است؟
با توسعه آموزش در فضای مجازی افراد بسیاری در بایوی صفحه اینستاگرام خود عنوان «بیزینس کوچ» را ثبت کردند؛ در حالی که نه آموزش آکادمیکی در این زمینه داشتند و نه حتی تاکنون کسب و کاری را مدیریت کرده بودند! این موضوع ضررهای بسیاری به حرفه کوچینگ وارد کرد؛ در وهله اول کارفرمایان نسبت به کوچینگ بدبین شدند و در وهله دوم افراد حرفهای در این زمینه دیده نشدند و مردم آنها را با غیرحرفهایها مقایسه کردند.
برای کسب درامد بیزینس کوچینگ و تبدیل شدن به یک کوچ کسب و کار باید مهارتهایی که در ادامه بیان میکنیم را داشته باشید:
- تجربهای حداقل چند ساله در زمینه مدیریت و توسعه کسب و کار داشته باشید. (بسیاری از بیزینس کوچها، کسب و کار شخصی خودشان را هم هدایت میکنند و در کنار آن کوچینگ هم انجام میدهند).
- مهارت کوچینگ فردی را داشته باشید و بتوانید خودهدایتگری انجام دهید.
- خلاق باشید.
- بتوانید نقاط ضعف و قوت، فرصتها و تهدیدهای یک کسب و کار را بشناسید و آنها را به مدیران نشان دهید.
- ارتباطات قدرتمندی داشته باشید تا در صورت نیاز بتوانید برای حل مشکلات مراجعین خود از این ارتباطات کمک بگیرید.
- مهارت خوب گوش کردن داشته باشید.
- دانش و تخصص حوزه کوچینگ را به دست آورده باشید.
درامد بیزینس کوچینگ برای افراد حرفهای مطلوب است؛ آنها فرصتهای شغلی مختلفی چون هدایت کسب و کارهای مختلف، راهاندازی کسب و کار و آموزش بیزینس کوچینگ دارند.
کلام آخر؛ سازمان بدون بیزینس کوچ مانند دوندهای است که با صندلی چرخدار حرکت میکند!
فردی را تصور کنید که علاقه بسیاری به دوندگی دارد و از توانمندیهای لازم برای تبدیل شدن به یک دونده موفق هم برخوردار است. اما مشکلی وجود دارد: این فرد از کودکی روی صندلی چرخدار نشسته و اصلا نمیداند که میتواند راه برود! او تصور میکند برای حرکت به صندلی چرخدار وابسته است و تاکنون به این فکر نکرده که از روی صندلی بلند شود و ببیند که آیا واقعا توانایی راه رفتن ندارد؟ این مثال هم طنز و هم غمناک به نظر میرسد اما حکایت بسیاری از سازمانها و کسب و کارهایی است که از بیزینس کوچینگ استفاده نمیکنند.
این سازمانها بسیاری از فرصتهای پیش رویشان را نمیبینند و نمیدانند که میتوانند در بازار بسیار موفقتر از چیزی که اکنون هستند، عمل کنند. در حالی که یک بیزینس کوچ میتواند همه ویژگیهای سازمان را به آنها نشان دهد و با تعیین اهداف متناسب با ارزشها و ظرفیتهای سازمان، آن را از روی صندلی چرخدار بلند کند تا به دنبال رویای دونده شدن برود!
اشتراکها: مدیریت چیست و مدیر کیست؟ از زبان ارشیا دکامی