چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم؟ این سوال مشترک بین مدیران استارتاپها و کسب و کارهای فعال است. با یک حساب سرانگشتی میفهمیم که پاسخ به این سوال چندان ساده نیست. موفقیت در ذهن هر مدیری تعریف منحصر به فردی دارد. برای بعضی از افراد شرکت موفق یعنی شرکتی با درآمد بالا، برای بعضی دیگر یعنی کسب و کاری که در سراسر کشور خدمات ارائه میدهد و برای بعضی هم به معنی راهیابی به بازارهای بینالمللی است.
هرکدام از این شرکتها برای دستیابی به موفقیت، باید مسیرهای متفاوتی را طی کنند. پس بیایید سوالمان را به شیوهای بهتر مطرح کنیم: چگونه به اهداف و چشماندازهای شرکت برسیم؟ احتمالا همه شما دستیابی به اهداف و چشماندازهای سازمانتان را برابر با موفقیت میدانید؛ بنابراین میتوانیم با یک تعریف مشترک از موفقیت، به سراغ مقاله برویم.
در این مقاله ابتدا ویژگیهای یک شرکت موفق را بررسی میکنیم و سپس به سراغ راهکارهایی میرویم که مسیر دستیابی به موفقیت سازمانی را هموارتر میکنند.
ویژگیهای شرکت موفق چیست؟
سازمانها اهداف و چشماندازهای گوناگونی را دنبال میکنند و به همین دلیل مسیر رسیدن به موفقیت برای هرکدام از آنها متفاوت است. تصور کنید چند خانواده قصد دارند با ماشین به سفر بروند، اما مقصد هرکدام متفاوت است. اگر موفقیت در این مثال رسیدن به مقصد با ماشین باشد، یعنی وجه تشابهی بین هدف خانوادهها وجود دارد.
بر این اساس، ماشینی که انتخاب میکنند باید برای سفر مناسب باشد، سلامت ماشین تست شده باشد، تجهیزات مورد نیاز برای خرابی احتمالی در طول مسیر در ماشین وجود داشته باشد و همچنین همه اعضای خانواده باید در آن احساس راحتی داشته باشند تا از مسیر لذت ببرند. سازمان هم شبیه به ماشینی است که شما را به اهداف و چشماندازها میرساند. پس شرکتهای موفق ویژگیهای مشترکی دارند که برای دستیابی به موفقیت ضروری است.
بسیاری از مشکلاتی که در شرکت ها و سازمان ها دیده میشود حاصل عدم مدیریت صحیح شرکت و سازمان توسط مدیریت ارشد است. ما در مقاله مدیریت شرکت نکاتی را عنوان کرده ایم که برای هر شرکت و سازمانی قابل استفاده است. مهم نیست مدیریت یک شرکت، کارخانه، کارگاه، کسب و کار چند نفره و یا یک هلدینگ بزرگ دارید، بلکه اصول همین ها هستند.
۱۹ ویژگی شرکت موفق
۱) در این سازمانها هم کارمندان و هم امور به شیوهای منظم سازماندهی میشوند.
۲) تیمها و افراد هدفمند هستند و اهدافشان در راستای دستیابی به چشمانداز کلی شرکت تعیین میشود.
۳) نیروی انسانی حرفهای استخدام میشود و اقدامات لازم برای حفظ آنها صورت میگیرد.
۴) مدیران و کارمندان برای بهینهسازی فرایندها تلاش و ابزارهای مختلف برای تسهیل کارهایشان استفاده میکنند.
۵) سازمانهای موفق با تغییرات بازار هماهنگ هستند و تلاش میکنند زودتر از رقبایشان تغییرات را پیشبینی کنند. آنها میدانند ثابت ماندن، نپذیرفتن تغییرات و هماهنگ نشدن با نیاز بازار مساوی با مرگ کسب و کار است.
۶) مدیران شرکتهای موفق در عین ارتباط موثر و دوستانهای که با کارمندان دارند، قاطع هستند. آنها به خوبی میتوانند سازمان را کنترل کنند و به کارمندان اجازه سوءاستفاده از رفتارشان را نمیدهند.
۷) در شرکت موفق همه چیز شفاف است و همه اعضای سازمان به دور از حاشیه و پنهانکاری کار میکنند.
۸) ارتباطات بین اعضای سازمان موثر هستند.
۹) ارزشهای سازمانی، فرهنگ سازمانی و قوانین سازمانی تعریف و برای همه کارمندان شفافسازی شدهاند.
۱۰) فرصتها و تهدیدهای بازار در زمان مناسب شناسایی و استراتژی مناسب در مواجهه با آنها چیده میشود.
۱۱) گزارشها با جزئیات دقیق مطالعه و نگهداری میشوند و مدیریت دانش در سازمان وجود دارد.
۱۲) عملکرد رقبا تحلیل و بررسی میشود، اما تمرکز اصلی روی عملکرد خود سازمان است.
۱۳) در شرکت موفق خلاقیت وجود دارد.
۱۴) همه اعضای سازمان اشتیاق دارند (البته این اشتیاق خود به خود ایجاد نمیشود و مدیران سازمان اقدامات لازم برای ایجاد اشتیاق در کارکنان را انجام میدهند).
۱۵) همه اعضای سازمان تلاش میکنند بهترین باشند و بهترینها را بسازند، آنها به یک درصد بهتر از بقیه بودن اکتفا نمیکنند (افراط در تلاش برای بهترین بودن، به مقایسه میانجامد و به یک رفتار و طرز فکر مسموم در سازمان تبدیل میشود. بدون نتیجهگرایی تلاش کنید بهترین باشید).
۱۶) شرکتهای موفق برای بحرانها، بدشانسیها و اتفاقات غیرقابل پیشبینی منابعی را ذخیره میکنند تا در شرایط سخت، ورشکسته نشوند.
۱۷) آنها تا رسیدن به موفقیت دست از تلاش نمیکشند. حتی اگر در مسیر شکست بخورند، باز هم از راه دیگری به سمت هدفشان ادامه میدهند.
۱۸) کارمندان به سازمانهای موفق احساس تعلق دارند و آن را متعلق به خودشان میدانند؛ در نتیجه برای موفقیت تمام تلاششان را میکنند.
۱۹) اعضای یک شرکت موفق، به سلامت جسمی و روانی، روابط غیرکاری و سایر جنبههای زندگیشان هم اهمیت میدهند و همه زندگی را وقف کار نمیکنند
چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم؟
اکنون میدانید شرکتی که موفق است، چه ویژگیهایی دارد و باید برای ایجاد این ویژگیها تلاش کنید. در این قسمت به استراتژیهایی اشاره میکنیم که مسیر دستیابی به اهداف را برایتان هموارتر میکنند.
۱) برای شرکتتان یک مأموریت تعریف کنید
اینکه یک شرکت برای انجام مأموریتی راهاندازی شود، در اجرای تمام جنبههای آن نقش مهمی ایفا میکند. تصور کنید به شما بگویند باید به یک سفر کاری بروید، اما نگویند در این سفر باید چه کاری انجام بدهید و به چه هدفی برسید. آیا نتیجه چیزی جز سردرگم ماندن در شهری دیگر خواهد بود؟
وجود مأموریت به کارمندان کمک میکنند تشخیص دهند در حال حرکت به سمت چه چیزی هستند و چه کاری انجام میدهند. همچنین مشتریان با توجه به مأموریت متوجه میشوند که برای چه کاری باید به شرکت شما مراجعه کنند. اگر این مأموریت با افکار و سبک زندگی آنها مطابقت داشته باشد، به برندتان علاقمند میشوند و با آن ارتباط احساسی برقرار میکنند.
مأموریت برند چیزی نیست که روی یک بنر چاپ کنید و روی دیوارهای شرکت بچسبانید؛ مأموریت باید چیزی باشد که به آن تعهد دارید. مثلا اگر مأموریت شرکتی کمک به حفظ محیط زیست باشد، باید دستگاهها و فرایندهایش را بهینه کند، از متریال سازگار با محیط زیست استفاده کند و در تمام فرایندها به این مسئله متعهد بماند.
۲) روی مشتریان تمرکز کنید
اگر میدانید چطور نیاز مشتریان را به بهترین شیوه برآورده کنید، بخش مهمی از پاسخ «چطور یک شرکت موفق داشته باشیم» را پیدا کردهاید. بسیاری از کسب و کارها تصور میکنند همین که محصولات و خدمات مورد نیاز مشتریان را فراهم کنند، کافی است و نکات دیگر مانند تجربه کاربر و خدمات پشتیبانی اهمیتی ندارد. بیایید با ذکر یک مثال توضیح بدهیم چرا این فکر اشتباه است. پیشنهاد می کنیم در این ارتباط مقاله مدیریت تجربه مشتری را مطالعه کنید.
تصور کنید من محصولی دارم که شما به آن نیاز دارید و شخص دیگری آن را تولید نمیکند. شما میخواهید از من خرید کنید، اما من سایتی برای فروش محصول ندارم، نمیتوانم آن را برای شما ارسال کنم و فروشگاهم هم مسیر دسترسی خوبی ندارد. ممکن است شما به اجبار از من خرید کنید، اما به محض اینکه رقیب دیگری هم همین محصول را تولید کند و خدمات ارسال و فروش اینترنتی را هم ارائه بدهد، قطعا دیگر از من خرید نمیکنید و به سراغ او میروید. در این مثال، محصول هیچ مشکلی ندارد، اما تجربه کاربری که من برای مشتریانم ایجاد کردهام، سراسر ایراد است!
کوچکترین خدماتی که به مشتریان ارائه میدهید، میتواند اعتماد آنها را جلب کند. به تک تک جزئیات مرتبط با مشتری توجه داشته باشید؛ از شیوه ثبت سفارش و ارسال محصول گرفته تا شیوه پاسخگویی به مشتریان ناراضی و چت آنلاین سایت.
۳) تیم مدیریتی حرفهای انتخاب کنید
یک شرکت موفق، مدیران موفقی در تمام سطوح دارد؛ از مدیر کل و مدیران ارشد گرفته تا مدیران میانی و سرپرستهای تیمهای مختلف سازمان. مهمترین ویژگیهای مدیران حرفهای که در موفقیت شرکت تأثیر دارند را در ادامه نام میبریم. شما به عنوان مدیر نیاز است تا انواع مدیریت را به خوبی بشناسید و با شرح وظایفشان به خوبی آشنا باشید.
- توانایی برقراری ارتباط سازنده دارند.
- اهداف و مأموریتهای سازمان را به صورت کامل برای زیردستانشان شفاف میکنند.
- به کارمندان بها میدهند.
- اگر انتقادی داشته باشند، آن را بدون تحکم و به صورت سازنده انتقال میدهند.
- با فرهنگ سازمان سازگاری دارند.
- قوانین را رعایت میکنند.
- الگوی زیردستانشان هستند.
- مهارت درک و همدلی دارد.
در علم مدیریت یک جمله مشهور وجود دارد که کمی کلیشهای است، اما در بعضی موقعیتها میتواند درست باشد:
یک مدیر ممکن است تصمیمات خوبی برای فروش محصول بگیرد و به خوبی بتواند مشتریان را راضی نگه دارد، اما همین که کارمندانی ضعیف، بیاعتماد به نفس، بیانگیزه و خسته برایش کار میکنند که فقط بخاطر دریافتی آخر ماه به محل کارشان میآیند، نشان میدهد او مدیر موفقی نیست. چنین فردی روش برقراری ارتباط موثر با اعضای تیم و هدایت آنها در مسیر صحیح را نمیداند؛ او همدل نیست و تلاش میکند با زور کارمندان را به انجام کارهایشان وادار کند.
۴) کارمندان با استعداد را کشف و آنها را حفظ کنید
اگر در جریان امور سازمان باشید، شناخت کارمندان با استعداد چندان برایتان سخت نخواهد بود. وقتی سوال «چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم» مطرح میشود، توانمندی کارکنان یکی از اولین پاسخهایی است که به ذهن اکثر افراد خطور میکند.
در استراتژی حفظ کارمندان، یک اشتباه رایج بین مدیران وجود دارد. آنها تصور میکنند با پرداخت پاداش و مزایای خوب میتوانند افراد با استعداد را در سازمانشان نگه دارند، اما چنین افرادی به چیزی بیشتر از پول نیاز دارند.
بعضی از کارهایی که میتوانید برای حفظ نیروهای با استعداد انجام بدهید را در ادامه بیان میکنیم.
- فراهم کردن زمینه دستیابی به اهداف شخصی افراد در کنار فعالیت در سازمان
- ارائه آموزشهای تازه به کارکنان
- ساده گرفتن در بعضی موارد، مثل مرخصی بیشتر در صورت عذر موجه یا فراهم کردن امکان دورکاری در بعضی از روزها (هنگامی که برای کارمندان امتیاز ویژهای قائل میشوید، مراقب باشید بین افراد مختلف فرق نگذارید و زمینه سوءاستفاده را فراهم نکنید)
با این کارها، سازمان شما برای کارمندان با استعداد ارزشمند میشود. بنابراین آنها حتی اگر پیشنهاد شغلی از طرف رقبا در موقعیت شغلی مشابه بگیرند، آن را قبول نمیکنند و به سازمان شما متعهد میمانند. اگر مدیر استراتژی درستی برای حفظ کارمندان با استعداد در سازمان پیاده نکرده باشد، کارمندان ممکن است بخاطر پیشنهادی با مزایای مالی بیشتر، سازمان را ترک کنند.
۵) به صورت دقیق روی سوابق مالی نظارت داشته باشید
بایگانی کردن سوابق مالی و نظارت بر این سوابق جزو رمزهای موفقیت شرکتهای بزرگ است. مدیر یک شرکت موفق میداند هزینهها و درآمد سازمانش چقدر است. نظارت بر سوابق مالی به شما کمک میکند ریسکها و فرصتهای مالی را شناسایی کنید. مثلا شما با بررسی گزارشهای مالی متوجه میشوید یکی از سرمایهگذاریهای شرکتتان سود خیلی خوبی دارد یا یکی از محصولات یا خدماتتان در بازار برند شده و مشتریان زیادی دارد. این موارد فرصتهایی هستند که با شناسایی و استفاده از آنها میتوانید سود بیشتری به دست آورید.
سازمانهای کوچک معمولا بخش مالیشان را برونسپاری میکنند تا نیازی به صرف هزینه برای تشکیل تیم حسابداری و مالی نداشته باشند، اما سازمانهای بزرگ چنین تیمی را به صورت داخلی تشکیل میدهند و همه اسرار را به صورت محرمانه در بایگانیهایشان حفظ میکنند. به یاد داشته باشید تشکیل تیم داخلی همیشه بهتر از برونسپاری نیست، مهم این است که سازمان شما به صورت موثر کار کند، بهرهوری بالایی داشته باشد و بیهوده درگیر کارهای پیچیده نشود. اگر یک شرکت کوچک درگیر تشکیل تیم مالی شود، ممکن است از کارهای مهمی مثل توسعه محصول و تجربه کاربری باز بماند و شکست بخورد.
۶) همیشه نوآوری داشته باشید
وقتی محصول یا خدمات باکیفیت ارائه میدهید، فروش خوبی خواهید داشت، اما به محض ایجاد نتیجه، رقبا هم از شما کپی میکنند و بعد از مدتی، دیگر تنها تولیدکننده محصول یا خدمات مورد نظر نیستید. یک شرکت موفق به جای جنگیدن بر سر اثبات اینکه صاحب ایده اولیه بوده و بقیه از آن کپی کردهاند، به سراغ نوآوریهای تازه میرود.
ممکن است نوآوری در شرکتهای کوچک، کمی سخت به نظر برسد. این شرکتها نمیتوانند به یکباره، محصولی کاملا متفاوت، منحصر به فرد و کاربردی تولید کنند و به بازار ارائه بدهند. برای چنین شرکتهایی، ایجاد یک مزیت کوچک مثل کاهش هزینه تمام شده تولید، ارتقای ویژگیهای محصول یا حتی پیدا کردن یک شیوه جدید برای فروش محصولات و جلب توجه بیشتر مخاطبان میتواند نوعی نوآوری باشد. پیشنهاد می کنیم مقاله نوآوری چیست را مطالعه کنید.
۷) هدفمند باشید
هدفمندی از دیگر پاسخهایی موجود برای «چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم» است. هم شرکتهای موفق و هم شرکتهای ناموفق، اهداف کوتاه مدت دارند. پس باید تفاوت این دو گروه را در اهداف بلندمدتشان جستجو کرد. شرکتهای معمولی فقط از یک موفقیت کوچک به موفقیت کوچک دیگری میروند و بیمقصد به همین مسیر ادامه میدهند. اما یک شرکت موفق، پیروزیهای کوچکش را مثل تکههای پازل در کنار هم میچیند تا در نهایت پازلی که چشمانداز سازمان یا اهداف بلندمدت آن است را تکمیل کند. اختراع یک محصول جدید تا ده سال آینده یا سرمایهگذاری در حوزهای که الان سود خوبی ندارد، اما آیندهدار است، نمونههایی از اهداف بلند مدت برای شرکتها هستند. هدف گذاری در مدیریت از الزامات هر سازمان کوچک و بزرگی است.
۸) استفاده از تکنولوژیهای تازه را فراموش نکنید
بسیاری از کسب و کارهایی که در دوران کرونا از بازار حذف شدند، مشاغلی بودند که به سمت فروش آنلاین نرفتند و میخواستند به همان شیوه قدیمی به کارشان ادامه بدهند. تکنولوژی روز به روز بیشتر پیشرفت میکند و شرکتهای موفق هم از این پیشرفت استقبال میکنند. آنها ریسک استفاده از تکنولوژیهای تازه را میپذیرند و همیشه در بازار حضور دارند.
دو نکته مهم!
آنچه در این مقاله گفتیم، مطالبی کلی درباره شرکت موفق و استراتژیهای موفقیت در کسب و کار بود. سازمانهای مختلف باید با توجه به سیاستها، شرایط و بازاری که دارند، این استراتژیها و ویژگیها را شخصیسازی کنند. هرکدام از استراتژیهایی که در قسمتهای قبل بررسی کردیم، ممکن است برای یک سازمان جواب بدهد. مثلا ممکن است یک مجموعه با ارتقای بخش مالی و برنامهریزی برای سرمایهگذاری به موفقیت مطلوبش برسد و شرکت دیگر با تمرکز روی تجربه کاربری و افزایش تعداد مشتریان به هدفش دست پیدا کند. هردوی این شرکتها مسیر درستی را برای دستیابی به موفقیت در پیش گرفتهاند.
نکته دوم این است که مطالب این مقاله به نکات و اصول کلی که به موفقیت شرکت کمک میکنند، پرداخت. فراموش نکنید که در پاسخ به سوال «چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم» باید مسائل فنی، تکنیکهای بازاریابی، مدیریت صحیح و مسائل تخصصی مربوط به حوزه کاری را هم در نظر گرفت.
کلام آخر؛ داشتن یک شرکت موفق احتمال است، اما تصادفی نیست
در نگاه اول تشخیص اینکه چرا یک شرکت موفق شده و دیگر شکست خورده، ساده نیست. گاهی این پیچیدگی به اندازهای زیاد میشود که ناظران خارجی میگویند مدیر شرکتی که موفق شده، شانس آورده است. بخشی از عوامل تأثیرگذار روی موفقیت از حیطه اختیار ما خارج هستند، اما ما میتوانیم با انجام کارهای درست، زمینه ورود شانس موفقیت به سازمان را بسازیم. هیچ مدیری مطمئن نیست که میتواند به موفقیت برسد یا خیر، اما ویژگیهای مشترک بسیاری بین شرکتها و مدیران موفق وجود دارد که بررسی آنها به ما کمک میکند استراتژیهای موفقیت در کسب و کار را یاد بگیریم.
اکثر مدیران یک سازمان در حوزه مرتبط یا یک مدیر را تحسین میکنند و الگو میگیرند. راه موفقیت این است که به عملکرد این سازمانها و مدیران توجه داشته باشید و خودتان هم آنها را اجرا کنید. گاهی اوقات استراتژی سادهای مثل پاداش اضافه به کارکنان و ایجاد تعهد و انگیزه در آنها، رمز موفقیت یک شرکت بزرگ است. در پایان به یاد داشته باشید که موفقیت یک شبه نیست و باید برای آن تلاش کنید. پس با استراتژی و برنامهریزی پیش بروید و تا رسیدن به مقصد ادامه بدهید.
اشتراکها: مدیریت شرکت | چگونه شرکت را مدیریت کنیم؟ | 11 مهارت حرفه ای از زبان ارشیا دکامی
اشتراکها: راهنمای ساخت اسم شرکت (ایرانی، خارجی، بازرگانی، معماری و ...) + 50 ایده جذاب
اشتراکها: انواع مدیریت [معرفی 19 نوع در ایران + شرح وظایف مدیر] ؛ ارشیا دکامی